آسمون آبی

کاش بالهای من رو نمیشکوندی عزیز

تا من در این پرواز همرات بودم و ...

پروازت بی خطر باشه الهی ...

 

بعد از مدتها نفسی تازه تازه کردم با رسیدن به انی که دوستش داشتم

اما از بخت بد ... زمین را ترک کرد به همین سادگی ...

و حال زمین و اسمان – فلک و افلاک رو نفرین میکنم که چرا ...

و من میان هزاران چهاراه سرگردان

 پسری که روگاری به تموم ارزوها و رویاهاش رسیده بود

و طعم آرامش رو چشیده بود حالا تنهای تنها دل خوش به خاطرات او هستم

کمی تا قسمتی پلکهام رو باز کردم خیلی دلم پر هست ، با حرفهای دلم چه کنم

نمیدونم تا کی تا کجا باید فریاد بزنم تا فریاد رسی پیدا کنم نمیدونم کسی حرفهای منو میفهمه ...

دریای چشمام بیشتر از همیشه پر از آب هست و ابرهای پشت پلکهام آماده بارش اند

که شاید در میان خاطرها و یاد او لبخندی بر لب های سرنوشت بنشینه و ...

وقتی از مسافر یه غبار باقی میمونه لابد باید اه کشید و شبهای خوش پاییزی رو فراموش کرد

نمیتونم ترسم رو پنهون کنم از غیبت ستاره سارای عزیز تو اسمون دلم

از حصار کاهگلی تقدیر میترسم که سراغ اینده رو بگیره و همین یاد و خاطره سارا رو از من جدا کنه

ولی من در کنار پنجره ، پرده زمستانی سرنوشت رو کنار میزنم تا واقعیت رو ببینم

حال بدون ترس سراغ افتاب رو میگرم تا بگه ستاره من پشت کدوم ابر پنهان شده

اره خوب با دیدن دوباره ستاره عزیزم تموم آرزوهامو زمزمه میکنم

با دیدن یادگاری سارا میتونم سرود رستگاری و ارامش رو روی لبهای خسته تکرار کنم

اره حتی میتونم با حضور او تو پاییز تموم فضای بن بست کوچه های تقدیر رو طی کنم

فقط کافیست تو اسمون دلم رخ بنمایی ، تا دوباره به کوچه های خوشبختی سلام کنم و بعدش

به خونه ماه سرک بکشم و حتی روی ابرها با یادت قدم بزنم

اما لرزش و ریختن برگهای درختان رو نمیتونم از حافظه پاک کنم

یاد اوری اون صحنه تموم وجودم رو میلرزونه

و حس میکنم رود بی چشمه چشماش خشک شده اره احساس میکنم تموم رویاهام دود شده

خیلی دوست دارم دوباره گلهای وحشی عشقت رو بو کنم ... عزیز

اما باید کویر رو خبر کنم سارا یک پیکر برهوت بود

و این خشکی روح من رو سر مست و مدهوش میکرد

هیچ وقت از اینکه تو این مدت عاشقانه دوستت داشتم پشیمون نمیشم ... هرگز ...

دلتنگ تر از همیشه به عهد خود وفادارم و دلخوش هستم به فرداها

فیلم وادع منو سارا خیلی وقته که کلید خورده ولی حضور همیشگی او در کنارم رو حس میکنم

تموم ارامش من همین هست ...

این حس من رو به مسلخ سارا میبره چه لذتی هست مردن برای عشق

اره خوب منم ارزوی پرواز دارم میتونم بگم که پرواز رو به خاطر سپردم .

اخه روزهای تلخ تموم نمیشه حتی زمانی که دستمال سفید رو مقابل سرنوشت بالا بردم اما ...

حتی در پهنای صورت سارا مهتاب رو میهمان کردم

 شاید دل سرنوشت به رحم بیاد و مارو تنها بذاره با هم

اما نشد و من تو راه مبارزه با سرنوشت قرار گرفتم دوباره

این بار سارا رو میهمان دل تنگم میکنم برای حضورش ....

گلدسته های زنبق و نرگس رو سر راهش قرار میدم شادی و نشاط رو روی درختها رویاندم

هر کاری میکنم سرنوشت بشنوه نجوای روح انگیز ماه رو ...

تا بدونه که من هرگز بی سارا نخواهم بود

تو این راه فقط عمر من سپری شد برای رسیدن به ارزوهای کال اما ...

لذتی بردم از زندگی تو رویاهام با سارا که هیچ کس نخواهد به این ارامش ابدی برسه

میدونم تموم روزهام و ارزوهای دیگم تباه شد ولی به همین خاطر هیچ وقت ...

هیچ وقت از بغضی که تو گلوم هست برای وداع همیشگی او حرفی به میان نمیارم تا ...

تا کسی نگه با این همه احساس تو رو تنها گذاشت ... ولی این وداع هم باعث جدایی ما نشد

حال فقط سرم رو روی شانه ارامش بخش سارا میذارم

چشمهای خودم رو سنجاق میکنم به اسمون زیبای چشمهای او

تا از دالانهای تلخ روزگار گذر کنم و برای همیشه به او برسم

میدونید باورم شده - دیگه سارا تو کوچه های تاریک حقیقت حتی روی پلکان مهتاب هم نیست

فهمیدم که او رفته برای سلام به بهترین فرشته های خدا

اره اون راهی دنیایی ناشناخته شد تا من باورم بشه

اره من برای همیشه از عشق سارا ابدیت ساختم

 

ای کاش کنارم بودی عزیز   ای کاش .....

 

نظرات 173 + ارسال نظر
dadashi دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:37 ب.ظ http://setareye-tanha.blogfa.co

سلام
وبلاگ زیبایی داری به من هم سر بزنی خوشحال میشم
موفق باشی
یا علی

آبان دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:52 ب.ظ http://paeiz59.persianblog.com/

بارها بارها تمام لحظه های آمدنت را انتظار کشیدم ... اما تو باز هم نیامدی ...... *دختر آبان* به روز شد و من منتظر رد پای نازنینت می مونم تا بیای ....

دختر مشرقی دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:12 ب.ظ

سلام ................خبری ازتون نیست...............
جای نگرانی.......................

مهتاب دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.bolooremahtab.blogfa.com

سلام
دیگه به ما سر نمی زنید ؟
این متنتون هم خیلی قشنگ بود
چون مثل همیشه حرف دلتون رو زدین
خوشحال میشم یه سری هم به من بزنید
یه سوال توی پست آخرم مطرح کردم که دوست داشتم نظر شما رو هم بدونم
موفق باشید

نازنین (زندگی) سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:50 ب.ظ

سلام /هر وقت میام /می بینم نظرات تایید نشده

کمی دلواپس شدم /از شما خیلی وقت است خبر ندارم

امیدوارم شادی باشه // و شما سلامت باشی

دسته گل آب ندادی که ؟

تو رو خدا خیلی مراقب خودت باش//مخصوصا؛ در خورد و خوراک مراعات کنید

امیدوارم سلامت باشی

و زودتر ازدواج کنید // شاد باشی

hadis سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:55 ب.ظ

این کارا واسه چیه
29 سا لته چرا مثل بچه ها فکر میکنی
فکر کردی اگه خودت خدای نکرده بمیری بعد 1000 سال سارات میا به کمکت . چرا فکر خودت نیستی.بشر چرا نمی خوای بفهمی عاشقی این نیست که بیادش صبح و شب کنی بلکه هم دیدیش نه بهخدا نه نه نه
فکرم نکن فقط خودت عاشق بودی
ما گم کردیم یه چیزو یه جا دیگه یه طور دیگه .... باقیش باشه واسه بعد مراقب خودت باش.

مریم چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:26 ق.ظ http://sherveh.persianblog.com

چه شبها که با هم سفر کرده بودیم
به باغ غزلهای ناب شکفتن
و از شانه های درختان سیب و گلابی نفس می کشیدیم
چه شبها که با هم دل تنگمان را
به پهنای تبخال داغ بیابان سپر کرده بودیم
چه شبها
چه شبها
چه شبها که در گوشمان قصه ها خوانده می شد
چه شبها که بر نرگس چشم دریا
به آواز پرواز مرغان عاشق
سحر را سحر کرده بودیم
چه شبها
چه شبها
چه شبها
دریغا که بگذشت و
تنها شد این دل
و ساغر ترک خورد
در ازدحام صدای کبود صدفها
چه شبها
دریغا که بگذشت و
دیگر نیامد...
خوشحال میشم سر بزنی.
شاد باشی

مریم چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 02:32 ق.ظ http://maryampareparvaz.persianblog.com

واقعا محشری. هیچوقت فکر نمی کردم یه بسر اینجوری عاشق باشه... معرکه ای .موفق باشی ادامه بده

رضا چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:46 ق.ظ http://island1383.persianblog.com

با سلام و درود فراوان بر شما ضمن تبریک عید سعید غدیر خم بر شما و خانواده گرامیتان و درود بر قلم توانمندتان بسیار زیبا و عالی مثل همیشه در ضمن با ستحضار
میرساند کلبه درویشی حقیر با مطلبی آموزنده ...اسرار و شگفتیهای فرشتگان ....بروز شده و خوشحال خواهم
شد سر بزنید پس منتظر حضور گرمتان مثل همیشه هستم ......افسوس که نامه جوانی طی شد ....وان تازه بهار
زندگی دی شد ....آن مرغ طرب که نام او بود شباب .....فریاد ندانم که کی آمد کی شد .....در پناه حق ....

نازنین (زندگی) چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:48 ق.ظ

سلام :

عید غدیر خم بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد .

____________**__**_____* __________
___________***_*__*_____* _________
__________****_____**___****** ____
_________*****______**_*______** __
________*****_______**________*_**
________*****_______*_______* _____
________******_____*_______* ______
_________******____*______* _______
__________********_______* ________
__***_________**______** __________
*******__________** _______________
_*******_________* ________________
__******_________*_* ______________
___***___*_______** _______________
___________*_____*__* _____________
_______****_*___* _________________
_____******__*_** _________________
____*******___** __________________
____*****______* __________________
____**_________* __________________
_____*_________* __________________
_____________*_* __________________
______________** __________________
______________* ____________________

شاد و موفق باشید . روزگار به کامتان شیرین باد

نسرین چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:46 ب.ظ http://icylady.persianblog.com

سلام دوست من.عیدت مبارک.برات آرزوی شادی و سلامتی می کنم.

.غزاله پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:34 ق.ظ http://www.pare-parvaze-ma.persianblog.com

سلام/عیدت مبارک عزیزم من به روزما بیا پیشم

سحر(بادبزن دلم) پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:39 ق.ظ http://www.vergiss-mich-nicht.blogfa.com/

سلام!
امیدوارم که حالتون خوب باشه!
من امروز بلاگم رو آپ کردم .... خوشحال میشم نظرتون رو دربارهء تولدی دوباره بدونم!

نازنین (زندگی) پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:45 ب.ظ

دوست معمولی هیچگاه نمیتواند گریه تورا ببیند.
دوست واقعی شانه هایش از گریه تو تر خواهد بود.
دوست معمولی اسم کوچک والدین تو را نمیداند.
دوست واقعی شاید تلفن آنها را جایی نوشته باشد.
دوست معمولی یک جعبه شکلات برای مهمانی تو میآورد.
دوست واقعی زودتر به کمک تو می آید و تا دیر وقت برای تمیز کردن میماند.
دوست معمولی از دیر تماس گرفتن تو دلگیر و ناراحت میشود.
دوست واقعی میپرسد چرا نتوانستی زودتر تماس بگیری؟
دوست معمولی دوست دارد به مشکلات تو گوش کند.
دوست واقعی سعی در حل آنها میکند.
دوست معمولی مانند یک مهمان عمل میکندو منتظر میماند تا از او پذیرایی کنی.
دوست واقعی به سوی یخچال رفته و از خود پذیرایی میکند.
دوست معمولی می پندارد که دوستی شما بعد از یک مرافعه تمام می شود.
دوست واقعی میداند که بعد از یک مرافعه دوستی محکمتر میشود.
ودوست واقعی کسی است که وقتی همه تو را ترک کرده اند با تو می ماند

نازنین (زندگی) پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:46 ب.ظ

همیشه دوستی را پیدا کن که قلبی بزرگ داشته باشد تا مجبور نشی برای جا شدن تو قلبش خودت رو کوچیک کنی

نازنین (زندگی) پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:48 ب.ظ

برادر گلم /خدا می دونه کجایی .و حالت چطوره

نگرانت شدم

امیدوارم خیر باشه //حالت خوب باشه

مراقب خودت باش

لیدا پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:11 ب.ظ http://kaghaz-e-sefid.blogfa.com/

سلام دوسته من...بروزم وقت داشتی یه سری به من بزن...

ملوسک پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1384 ساعت 04:33 ب.ظ http://hermess.blogfa.com

سلام پسر خوب...
خیلی کم پیدایی...کوشی؟
نمیخوای آپ کنی؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:35 ب.ظ

شبی غمگین ، شبی باربنی و سرد
مرا در غربت فردا رها کرد
دلم در حسرت دیدار او ماند
مرا چشم انتظار کوچه ها کرد
تمام هستی ام بود و ندانست
که در قلبم چه آشوبی به پا کرد
و او هرگز شکستم را نفهمید
اگر چه تا ته دنیا صدا کرد
سلام
خیلی زیبا بود و . . .
عیدتم مبارک
امیدوارم همیشه شاد و موفق باشی
( نسیم )

نسیم پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:36 ب.ظ http://www.asab.persianblog.com

آی آی
یادم رفت اون بالا آدرسمو برات بنویسم ! ! !

ابجی خاطره جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:44 ق.ظ http://yadto.blogfa.com

سلامممممممممممممممممممممم
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
هنوز همونی.........................
بیا پیشم..................به روزمممممممممممم
یا حق

هنی جمعه 30 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ق.ظ http://henika.blogfa.com

احساس در مقابل نوشته شما کم میاره!

رستاخیز دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:21 ب.ظ

سلام. هیچی نمیتونم بگم! ولی اینو بدون دیگه به وبلاگت سر نمیزنم تا وقتی که روحم تحمل این همه احساس رو داشته باشه..

موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد