خدایی خوابم میاد

آدمها فقط بهم عشق می ورزند ...
 هیچ وقت این سوال رو از خودتون کردین
چرا بهم زندگی نبخشین .....

اره  من خیلی دنبال اون کسی هستم که بخواد بهم زندگی ببخشه

یه بار پیدا کردم اما هیچ  وقت قدر اونو ندونستم

زمان رفتن حتی به اون نتونستم بگم که چرا اصلا رفتم (؟؟؟؟؟؟)

قبول دارم که ادم خیلی خیلی مغروری هستم

ولی هیچ کس هم نتونست این اسب سرکش وجودم رو رام کنه


تو را راندم ولی اندم گویا اسمان میمرد
زمین تاریک میشد کهکشان میمرد
درون سینه ام دل ناله میزد
باز کن از پای زنجیرم
که بگریزم به دامانش بیاویزم
به او با اشک خون گویم
مرو من بی تو میمیرم
ولی من در میان های های گریه ام خندیدم
که تو هرگز ندانی بی تو یک
تک شاخه عریان پاییزم

این یه یادگاری از یه دوست تو هشتمین روز ابان ماه ۱۳۸۲یادش بخیر مثل باد گذشت اون روزها ولی باور کن صلاح هر دو تو رفتن گذر کردن بود



دوباره سلام 
با این که خیلی خوابم میاد ولی دلم نیمود اینو نگم 
یه دوست قدیمی :(........) برایم یه ادرس اهنگ  رو گذاشته بود
که واقعا اشک تو چشمام پر هست
نمیدونم با چه زبونی باید تشکر کرد واقعا مرسی دوست ....
قبل از گوش کردن به اون شعر مطلب رو نوشتم مطلب  بالا هم یادی ازش کردم که هیچ وقت چرای رفتنم نشد بگم
با این کار تموم اون روزهای رفته گذشته مثل اوار رو سرم خراب شد مرسی از این خود .....  ولی احتیاج به این کارها نیست
یاد و خاطره سارا  مثل تیغی تو وجودم هست که هیچ مرهمی جز .... براش پیدا نکردم
تو این روزها با تموم جونم تنهایی و تنها بودن رو حس میکنم
فقط امیدوارم وقتی برگشتم به ..... این لونا که هر شب شده مونث همدم من واقعا همون کسی باشه که بتونه من رو به ساحل ارامش .....
فقط خواستی دوباره پر از اشک حسرت بشم که چرا چرا و بازهم چرا
الان دارم گوش میکنم اهنگی که .... نمیدونم اشک چشمام رو از کجا بگیرم
داره میگه باد خبر از تو اورد خبرش نبود که یه دوست ...... اورد

بازهم ممنون که هنوز دوستت (سارا ) رو فراموش نکردی
 ...........................................
 ولی واقعا باید تا همیشه حسرت از دست دادن چون تویی رو خواهم خورد (البته این بار نمیتونی ناراحت بشی ) چون از اون قسمتی که واسه خودم حرف میزنم .

نمیدونم چی نوشتم اصلا حالم خوب نیست واقعا حالم خوب نیست دیگه ببخشید که این حرفهای بی سر و ته دل من رو میخونید  .................